...

ادرس صفحات وب در فیس بوک حتما یه سری بزنید ...

برای ورود فقط رو عکسا کلیک کن

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 11:49 | |

kiss

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 15:37 | |

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 21:56 | |

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 21:55 | |

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 21:54 | |

فقطـ ...عشقـم بے ریا بـود...

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 21:53 | |

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 21:50 | |

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 21:49 | |

مرگ...

حاف من قرمزمشکی بودولی الان چراسفیده...بابا؟؟؟

بالشم مثل پنبه نرم بودولی الان چراسنگه... بابا؟؟؟

هرشب یه لیوان اب بالاسرم میذاشتی ولی الان چرانیست...بابا؟؟؟؟

چراشمامنومیشوریدمگه خودم نمیتونم...بابا؟؟؟

نکنه....؟؟؟؟؟

نکنه من مردم...؟؟؟

عشقم توچراگریه میکنی....؟؟؟

مگه زنده بودم قدرمومیدونستی...؟؟؟

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 21:48 | |

چشمها را بر دریچه ی انتظار پلک نمی زنم.
اشکها در بستر گونه ها سرود دلتنگی سر می دهند.
آن سوی وسعت بارانی دل آفتاب یاد تو جاریست.
ساحل ماسه ای دستانم هنوز از عشق تو نمناک است.
نیلوفران خیس از شرم نگاه شعر شادی زمزمه می کنند.
نبض زمان نفس نفس میزند از حسرت دیدارت .
آغوش سرد دشت روزهاست گرمی عشق تورا منتظراست.
بیا که غروب دیگرازغربتش به تنگ آمده است.
بیا دیگر...

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

[+] دل نوشته ي ღღ♥پسر تنهاღ♥ღ♥ در 1:5 | |